شعر ولایی و سیعلم الّذین ظلموا ایّ منقلب ینقلبون ...
|
786
تا آبشار زلف تو را شب نوشته اند
شاعر : یوسف رحیمی سلامتی و علو درجات شاعر صلوات ...
صلی الله علیک یا ابا عبدالله ...
کربلا ... برچسبها:
786 تاسیس کربــــلا ، نه فقط بهر ماتـــم است دانـش ســــرای مکتـــــب اولاد آدم اســــت از خیــــــمه گاه سوختـــــه تا ساحل فــرات تعــلیــم گاه رهبــــر خـــلق دو عالــــم است ابهـام امر بین ، که به یک نصف روز خون جشـــن و عـــزای قاســــم داماد ، توام است اصغـــر به سوی معرکه رفتن ، به دوش باب درســی پـــی حصــول حقـــــوق مسلم است هر قطره خـــون ز حنجر آن طفل شیرخـوار بر زخــم های پیــکر اســــلام ، مرهـــم اســت زینـــب چو دید نعـــش برادر ، خطـــاب کرد: بر خیز بین ، که بعد تو ما را که محرم است بلخـــی خــوش باش ، که تعـریف بحر عشــق بیرون ز حد قـدرت و نیــروی شبنـــم است شاعر : سید میر اسماعیل بلخی ( ره ) شادی روح و علو درجات شاعر صلوات ...
برچسبها: 786
آیم به قتلگاه که پیدا کنم تو را امشب وداع هجرت فردا کنم تو را جویم تو را قدم به قدم بین کشتگان با شوق و اضطراب تمنّا کنم تو را در حیرتم که از چه بجویم نشان تو نی سر نه پیرهن ز چه پیدا کنم تو را ؟ بر گیرمت ز خاک و ببوسم گلوی تو خود نوحه مادرانه چو زهرا کنم تو را ریزم به حلق تشنه تو اشک چشم خویش سیراب تا که ای گل حمرا کنم تو را دشمن نداد آبت اگر غم مخور حسین صحرا ز آب دیده چو دریا کنم تو را ای آنکه زخمهای جگر سوز دیده ای اکنون به آب دیده مداوا کنم تو را خواهم که سیر بینمت امّا حسین من کو صبر و طاقتی که تماشا کنم تو را ؟ شمع تو گشته ام که بسوزم برای تو از عشق خویش قبله دلها کنم تو را هر جا روم لوای عزایت به پا کنم ماتم سرا ، سراسر دنیا کنم تو را خون خداست خون تو پا مال کی شود ؟ در شام و کوفه محکمه بر پا کنم تو را گویی حسان که می شنوم از گلوی تو هر چیز خواهی از کرم اعطا کنم تو را
شاعر : استاد حبیب الله چایچیان ( حسان ) سلامتی استاد صلوات ...
برچسبها: |
|
[ طراحی : پرشین اسکین ] [ Weblog Themes By : Persian skin ] |